عشق ديوانگيست...!! که هرگز توجيه ندارد ...
براي رفتنت روزي عاشقانه خواهم مرٌد ... ~
فقط مي تونم بگم خيلي زيبا بود خيلي.........
بيادآور ...~آن روزهاي خوش را که بر من نامي تازه نهاديو من با اين نام بر خود باليدمو اينک...~خود را با آن چه عجين مي دانم
بيادآور ...~آن روزهاي شيرين را~که نمي دانستي ياسمني کدام رنگ است !و من به تو آموختمو تو چه خوب ياد گرفتيو چه عاشقانه مرا به آن رنگ آفريدياي آفريدگار من ...~
بياد آور ...~آن روزي را که برايت ننوشتم ... براي جز تو نوشتمو تو سوختي ...هنوز سوزش اشک را بر گونه هايم حس مي کنم من دل تو را شکسته بودم
بياد آور ...~آن روزي را که خواستم با غير تو باشمو تو چه خشمگينانه با من سخن گفتي ... و مرا بازخواست کردي ...~و دل کوچک من از اينهمه خوشبختي و احساسات داغ تو متحير از تعصب زنانه ات که آن را تجربه نکرده بودمدر سينه مي کوبيد و با خود مي گفت :اين همان عشقي ستکه سالها ورودش را به انتظار نشسته بودم~و از همان لحظه ي ناببا خود سوگند خوردم~که وجودم تنها در تسخير تو باشد و بس~تا ابد ...~هر چند که نمي دانم تو هنوز پايبندي يا نه ؟~
سلام .
بابا از اين آپ ديتها نكن ديگه . آدم غمش ميگيره .
پارسا . لطفا از نوشته هاي خودت بنويس .
از اين شعرها نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوست ندارم . اينجا رو با اين كلمات خراب كني .
پارسا از خودت بنويس و از دلتتتتتتتتتتتتتتت
ميدوني فاصله بين انگشتان واسه چيه؟ واسه اينکه يک نفر ديگه با انگشتانش اين جاي خالي را پر کنه ...پس دنبال دستي بگرد که بتونه تا ابد دستت و بگيره ... ~
پشت پنجره ايستاده بودم
You always see what your eyes want to see
How can life be what you wanted to be?
You"re frozen, when your heart"s not open
You"re so consumed with how much you get
You"re waste your time with hate and regret
You"re broken, when your heart"s not open
سلام...اي بابا اين آهنگه آخرش منو ميكشه...
نشكن دلمو ...
به خدا آهم ميگيره يه روز دامنتو !
از كارهاي اين پرومته خوشم مياد .
يه كم اشكال داره ولي در كل خيلي خوبه . كاش فكري هم براي خودش بكنه